محل تبلیغات شما

سلام.

اولین  تغییر بزرگ این مدت این بوده که ما از مبلورن دل کندیم و اومدیم سیدنی. از خدا ممنونم که تو غروب یه یکشنبه دلگیر زد تو سرمون و گفت پاشین برین سیدنی! همون شب بلیط خریدیم و برای 5 شب یه جا رزرو کردیم و خودمونو سپردیم دست خدا. از استرس هایی که کشیدیم یا رفتارهایی که دیدیم حرفی نمیزنم چون فقط میخوام از قشنگیاش تعریف کنم.

از همون بالای ابرا که سیدنی رو دیدم عاشق دریا و سرسبزیش شدم. از هواپیما که پیاده شدم عاشق هواش شدم. همین که بدون هیچ شناختی از این شهر بزرگ تو یه محله خوب خونه گرفتیم، عاشق مهربونیش شدم. همون شب اول وقتی تشنه و گشنه دنبال یه چیزی برای خوردن میگشتیم، یه رستوران ایرانی دیدیم که عاشق غذاش و نون سنگکش شدم. و وو گفتنی خیلی زیاده. آدمهای خوب فراوونن. همین کسی که خونه رو اجاره داد بهمون یه نمونه اش. یا کسایی که کار دادن بهمون، یا آدمهایی که تو این مدت آشنا شدیم باهاشون، یا حتی خود شهر که چقدر زنده و رنگی رنگیه. 

حتما خدا خیلی دوستمون داشته که یهو از اونجا به اینجا کوچ کردیم. حتی مطمئنم خیلی دعا و انرژی مثبت پشت اینهمه قشنگی و مهربونی هست. خلاصه تا اینجا که 3 هفته از ورودمون میگذره، با اینکه اولاش سخت گذشت، ولی ما اینقدر احساس خوبی داریم که سختیهاش اصلا به نظرمون نمیاد. 

همین که تو خونه خودم نشستم و فنجون کافی روبرومه و بوی غذا تو خونه پیچیده و عکس عزیزانم روی دیواره و دارم از یه صبح ابری-بارونی لذت میبرم هزاربار شکرگذاری داره.

زندگی سختیها و قشنگیها رو باهم داره. این درسیه که هیچوقت از یادم نمیره. لیدا خانوم ( صاحب کارم ) هم مثل من به این معتقده که خوبیهایی که می کنی یه روزی به خودت برمیگرده. و وای به حال اونایی که فقط بدی کردن. من به عدالت تو همین دنیا اعتقاد دارم و امیدوارم تمام اون بدیها یه روزی به خودشون برگرده. 

به امید روزای قشنگ تر. 

بانو

روزگار بانو خانوم

بلاخره دنیا داره قشنگیاشو به ما هم نشون میده

یه کورسوی امیدی درخشید و تموم شد

یه ,تو ,شدم ,خونه ,عاشق ,خدا ,که تو ,روزی به ,همون شب ,و و ,یه روزی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها