محل تبلیغات شما

روزگار بانو خانوم خیلی خوب نمیگذره. با وجود اینکه الان کار دارم و پول دارم و دیگه میتونم خیلی چیزا رو بخرم یا حتی خیلی جاها برم بازم حال دلم خوب نیست. البته یه دلیلش اینه که هنوز خیلی از اون شرایط ایده آلم فاصله دارم. یکی دیگه اینکه دلم تنگ شده ومهمترینش اینکه از کاری که می کنم لدت نمیبم. این کار من نیست ولی گاهی با خودم میگم همین که دارم پول درمیارم خودش یه تغییر بزرگه. برای بقیش هم باید صبر داشت. صبر داشت و صبر

مهاجرت واقعا کار سختیه. اینو همه کسایی که ریسکشو به جون خریدم میگن. تو سال اول اینقدر دلتنگی و بی پولی و دنبال مار گشتن بهت فشار میاره که قشنگ زیر بار اینهمه فشار له میشی. همه میگن بعدا یه روزی به این شرایطت می خندی اما فعلا که ما همش داریم گریه می کنیم. دلم واقعا به گریه از ته دل می خواد.ازونا که ساعتها با خودت خلوت کنی و از خدا بخاطر این سختیها گله کنی. ولی اینجا حتی وقت اینکارم نداری. ساعتها انگار مسابقه دو دارن. همین که نگاه می کنی میبینی وقتشه که بری . من فقط اون موقع هایی که تو مترو نشستم رو دوست دارم چون تنها همون موقع است که میتونی با آرامش بشینی و از منظره لذت ببری و موسیقی مورد علاقتو گوش بدی. اونموقع تنها وقتیه که عجله نداری و با خیال راحت نشستی. 

امیدوارم به زودی و قبل از اینکه خسته بشم، خدا هم یکم برای من پارتی بازی کنه و آرزوهای منو بدون صف براورده کنه. آمین.

روزگار بانو خانوم

بلاخره دنیا داره قشنگیاشو به ما هم نشون میده

یه کورسوی امیدی درخشید و تموم شد

خیلی ,اینکه ,کار ,دلم ,یه ,صبر ,دارم و ,صبر داشت ,همین که ,روزگار بانو ,و از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سفرنامه و جهانگردی